Tuesday, June 27, 2017

If you believe...

If you believe you are right but still people criticize u, hurt u, shout at u, don't bother.Just remember "In every game, only audience makes noise, not players."Be a player. Believe in yourself. And do the best..



Mohsen Behnam


Friday, September 9, 2016

لحظه ی دیدار

Mohsen Behnam, Mohsen Benham


لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام ، مستم
باز می لرزد ، دلم ، دستم
باز گویی در جهان دیگری هستم
های ! نخراشی به غفلت گونه ام را ، تیغ
های ، نپریشی صفای زلفکم را ، دست
و آبرویم را نریزی ، دل
ای نخورده مست
لحظه ی دیدار نزدیک است



- مهدی اخوان ثالث

Monday, April 4, 2016

با هرچه عشق نام تو را می توان نوشت...



با هرچه عشق
نام تو را می توان نوشت
با هر چه رود
راه تو را می توان سرود
بیم از حصار نیست
که هر قفل کهنه را
با دست های روشن تو
می توان گشود...

"محمدرضا عبدالملکیان"



Friday, January 22, 2016

تو چه دانی؟

mohsen behnam, mit, cfd, nuvera

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست ؟
یا نگاه تو ، که پر عصمت و ناز
بر من افتد ، چه عذاب و ستمی ست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
پوپکم ! آهوکم
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم


مهدی اخوان ثالث

Friday, September 25, 2015

ای شما!


mohsen behnam, mohsen benham, mit, nuvera,mit


اي شما
ای تمام عاشقان هر کجا!
از شما سوال می کنم :

نام یک نفر غریبه را
در شمار نام هایتان اضافه می کنید؟

یک نفر که تا کنون
رد پای خویش را
لحن مبهم صدای خویش را نمی شناخت
گرچه بار ها و بارها
نام این هزار نام را
از زبان این و آن شنیده بود

یک نفر که تا همین دو روز پیش
منکر نیاز گنگ سنگ بود
گریه ی گیاه را نمی سرود
آه را نمی سرود
شعر شانه های بی پناه را
و سکوت یک سلام
در میان راه را نمی سرود

نیمه های شب
نبض ماه را نمی گرفت
روزهای چارشنبه ساعت چهار
بارها شماره های اشتبا ه را نمی گرفت

ای شما!
ای تمام نام های هرکجا!
زیر سایه بان دست های خویش
جای کوچکی به این غریب بی پناه می دهید؟

این دل نجیب را
این لجوج دیر باور عجیب را
در میان خویش

راه می دهید؟

قیصر عزیز امین پور

Thursday, September 24, 2015

آواز عاشقانه

Mohsen Behnam, mIT, WPI, CFD, mohsen benham

آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست

دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست

سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

ای داد، کس به داغ دل باغ دل نداد
ای وای ، های های عزا در گلو شکست

آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست

" بادا " مباد گشت و " مبادا " به باد رفت
" آیا " ز یاد رفت و " چرا " در گلو شکست

فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست

قیصر امین پور

Friday, September 18, 2015

هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

Mohsen Behnam, MIT, WPI, MOhsen Benham

یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور              کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن              وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن                       چتر گل در سر کشی ای مرغ خوش خوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت                   دائما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب           باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی برکند                    چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم              سرزنش‌ها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید    هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب                      جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شب‌های تار                  تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

حافظ